من و خدایی در این نزدیکیست

این جا محلی است برای نوشتن روزانه ها یم..........

من و خدایی در این نزدیکیست

این جا محلی است برای نوشتن روزانه ها یم..........

برف آمد

چهارشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۳، ۰۷:۰۹ ق.ظ
من و خدایی که در این نزدیکی است - برف آمدمن اصولا شب که می خوابم تا صبح بیدار نمیشم مگر شبایی که برف میباره.بله درسته من و برف کلا با هم تله پاتی داریم.امروز ساعت 4صبح بیدار شدم و به طور غافلگیرانه ای دیدم برف داره میباره.اونم چه برفی.سابقه نداره اصولا اینجا برف به این سنگینی بباره.و من کلی ذوق مرگ شدم و بسان همه شبای برفی تا طلوع آفتاب خوابم نبرد و باز هم بسان همه ی شبای برفی هر نیم ساعت یه بار می رفتم پشت پنجره و با چشمای تیزبین خودم اندازه برف انباشته شده رو سانت می کردم و خلاصه ذوق مرگ از اینکه امروز اداره جات تعطیل می باشد و ما بسان تیری از کمان دررفته می ریم برف بازی ولی زهی خیال باطل.

طبق معمول که اگر ابری در آسمان دیده شود یا اینکه نسیمی بوزد مدارس تعطیل می باشند امروزهم فقط مدارس و دانشگاهها تعطیل شد و من بسی غمگین اومدم سرکار...............و امیداوارم تا بعدازظهر این برف آب نشه.........

خدایا تو را شاکرم که این شادی را از ما نگرفتی و در روزهای آخر زمستان همه جا را سفید کردی و بسیار زیبا.............

دوست دارم..... تو هم منو دوست داشته باش

 

بانی خرگوشه
  • ققنوس

برف

شادی

من

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی