من و خدایی در این نزدیکیست

این جا محلی است برای نوشتن روزانه ها یم..........

من و خدایی در این نزدیکیست

این جا محلی است برای نوشتن روزانه ها یم..........

زیبایی

يكشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۲۰ ب.ظ

صلح طلبی

يكشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۳۶ ب.ظ

به دنبال صلح هستیم ، به خیابانها می آییم و شعار مرگ می دهیم.

توقع پیشرفت هم داریم.................

زنبور

سه شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۰۲ ق.ظ

بچه که بودم بس از عواقب گناه و آتیش و جهنم سوزان معلمان گرام می ترسوندنمون همیشه دوست داشتم یه زنبور یا یه حشره دیگه باشم که هم عمرم طولانی نباشه هم اینکه به خاطر گناه سرب داغ نریزن داخل گلوم....

و امروز می فهمم که خدای من مهربانترین خدایان است و خدای خوبیهاست................

عکس نوشت

دوشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۱۷ ق.ظ

جملات عاشقانه (1)

من و شبهای قدر

دوشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۴۲ ق.ظ
تفکر من درباره شبهای قدر اینه که منی که کل سال یه آیه از قرآن نخوندم و یک جمله از کتابهای دعا، چه دلیلی داره بیام یه شب تا صبح بشینم قرآن و دعا بخونم تا شاید رستگار شوم.اونم توی چرت و با مغز خواب.....
یا درمورد نماز قضا، یه نظریه دارم اونم اینه که نماز برای تعالی روحه و قضای اون فایده نداره باید سروقت خونده بشه تا تاثیر داشته باشه .و به دلیل همین نظریات مدتهاست شبهای قدر تخت می خوابم و خودمو اذیت نمی کنم.البته گفته باشم شبای دیگه راحت تا نیمه شب بیدار می مونم اما امان از اینکه قرار باشه مثلا شب قدر بیدار باشم از ساعت نه شب شروع می کنم به خمیازه کشیدن و یازده بیهوش می شم...........
نمی دونم شاید هم لیاقت عبادت ندارم و خودم خبر ندارم.................

اندر حکایات غذاهای رستوانهای ایرانی

شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۲۹ ق.ظ

دیروز افطار بعد از مدتها با دوستان بهتر از آب روان رفتیم یه رستوران برای افطاری.هر کدوم یه نوع غذا سفارش دادیم و نشستیم به انتظار.

چشمتون روز بد نبینه ماهی به شدت بو می داد، کباب سلطانیش دقیقا لاستیک بود.هیچی دیگه دقیقا صدو سی و هشت هزارتومان پول غذا دادیم ولی اندازه بیست تومن هم نخوردیم.

قسمت جالب قضیه این بود که رستورانه موسیقی زنده داشت مثلا.یه خواننده کثیف،ژولی پولی، با موهای چرب و لباسهای به شدت چروک....آهنگ درخواستی هم میخوند.تمام مدتی که داشت آهنگای مرتضی پاشایی رو می خوند ، روح بنده خدا در عذاب بود.وحشتناک بود صداش.

شانس آوردیم که یه حاج آقایی ملبس تشریف آوردن جو سنگین شد این دیگه نخوند.بالاخره یه جایی اینا به کار اومدن و من به شخصه برای اولین بار دعاشون کردم.......

ولی گذشته از اینها با دوستان خوش گذشت.

خداوند را شاکرم

پنجشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۱۳ ق.ظ

یه کتاب می خونم به اسم چهره عریان زنان عرب از یه نویسنده مصری درباره رسم و رسومات و شیوه نگرش به دختران ..........

و خداوند را هزاران بار سپاس می گویم که در کشورهای عربی و آفریقایی به دنیا نیومدم.والله با این رسماشون............

من+کینه+بخشش+قهر

پنجشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۱۴ ق.ظ

گیس گلابتون عزیز در ماه رمضان یه سری تمرینات هفتگی میذاره و تمرین این هفته اش در مورد این بود که سعی کنین کسانی رو که بهتون بدی کردن ببخشین.من هرچی فکر کردم دیدم اصلا از کسی کینه به دل ندارم که بخوام ببخشم.اصولا همه رو می بخشم(همچین آدم بخشنده ای هستم).............

یا چند روز پیش در مورد قهر فکر کردم.یادم نمیاد آخرین باری که قهر کردم کی بود، بذارین فکر کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟آهان یادم اومد حدود ده سال پیش دوران دانشجویی کارشناسی به هم اتاقی ام قهر کردم بعد از اون دیگه نه.به قول یکی از دوستان من قهر نمی کنم کنار میذارم .......

اگر کسی منطبق بر عقاید و سلیقه من نباشه خودمو اذیت نمی کنم  تموم می کنم..........

و خیلی راحت هم تموم می کنم نه اینکه برام اهمیت نداشته باشه.چرا داره ولی به نظرم نباید زیاد سخت گرفت چیزی که درست نمیشه ، درست نمیشه دیگه.........

من و چایی

دوشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۰۱ ق.ظ


Image result for ‫چای‬‎


و بدینگونه بود که در یک اقدام انتحاری بنده تصمیم به ترک چای گرفتم و الان حدود دو هفته است که در ترک بسر می برم.

خلاصه بهتون بگم روشهای ترکم بسیار تضمینی می باشد و بدون بازگشت..............

بدون عوارض..........

اگر خواست ترک کنین کافیست با ما تماس بگیرین.

آلرژی

يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۵ ب.ظ

همانا بدترین درد در این دنیا درد آلرژی داشتن است.آن هم آلرژی به عسل...........

نه می تونی بخوری نه حتی ماسکشو بذاری روی پوستت تاخوشگل بشی....

و البته یه وقتایی که حماقت می کنی و استفاده می کنی از ماسکش روز بعد به فنا میری ولی درس عبرتی نمیشه برام.........