من و خدایی در این نزدیکیست

این جا محلی است برای نوشتن روزانه ها یم..........

من و خدایی در این نزدیکیست

این جا محلی است برای نوشتن روزانه ها یم..........

۷ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

پاییز

سه شنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۱۴ ب.ظ

دوباره پاییز اومد با سایه های بلندش

دوباره پاییز اومد با آفتاب مایلش

دوباره پاییز اومد با بادهای تندش

دوباره پاییز اومد با برگای زردش

دوباره پاییز اومد با شروع مدرسه هاش

واقعا فصل پاییز فصل عاشق شدنه پس به قول دوستان لباسهایی با جیبهای بزرگ بگیرید شاید همین پاییز عاشق شدیدن....

من و تولد

دوشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۱۳ ب.ظ

به نظر من آدم وقتی به یه سن خاصی می رسه دیگه نمیخواد گذر عمر و اضافه شدن به سنش رو قبول کنه (چه خانم چه آقا).دیگه منتظر نیست کسی روز تولدش یادش باشه و بهش تبریک بگه یا اینکه کادو بگیره و کیک بخره..

بعد از یه مدت دیگه دوست نداره همه بدونن که یکسال دیگه به عمرش اضافه شد و مثل ساعت شنی داره از طول عمری که شاید براش مقدر شده کم میشه....

البته من به شخصه با کم شدن طول عمرم مشکلی ندارم....

اینا رو نوشتم تا بگم تولد امسالم هم گذشت و نخواستم کسی بهم تبریک بگه.........

من و دکترا

دوشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۰۵ ب.ظ

با توجه به تعداد کم دانشجویان رشته ام و نیمی از دروسی که قراره تدریس بشه ارائه نمیشه به این نتیجه رسیدم که این رشته تا چند سال آینده تعطیل خواهد گردید و منی که همیشه دنبال دکترا بودم در اقدامی متحورانه تصمیم گرفتم قیدشو بزنم و به یللی تللی کماکان ادامه بدم...............

باشد که پیروز باشم......

همینطوری نوشت

يكشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۳۱ ب.ظ

چه بسیارمردان جوانی را دیده ام که مادرانشان برایشان لباس می خرند......

چه بسیار دخترکانی دیده ام که در آرایشگاه منتظر مادرانی هستند تا خوشگلتر شوند در حالی که سخت خسته و کلافه اند و با هر حرکت با خشم مادر در حال خوشگل شدن مواجه می شوند.......

چه بسیار کسانی را دیده ام که ادعای مذهب دارند و خداشناسند اما دریغ ذره ای از عمل به دانسته ها و ادعاهایشان.......

چه بسیار کسانی را می شناسم که عملی را بد می دانند فقط برای دیگران..........

................

این مطلب ادامه دارد


من و مسافرت

يكشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۲۷ ب.ظ

سلام

هفته پیش باز فرصت یک تجربه جدید پیش اومد و من بابت یه دوره آموزشی مشهد بودم.دوستان زیادی پیدا کردم و کلی خوش گذشت.و یه چیز جدید یاد گرفتم اونم اینکه آدما با قضاوتهای ما بسیار بسیار فاصله دارند شما تا با یک نفر همسفر نشین هیچ وقت نمی تونید ازش شناخت پید اکنین..........

پس بیاید یکدیگر را قضاوت نکنیم...........

بسیار سفر باید تا پخته شود خامی

گروه خونی

پنجشنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۱۶ ق.ظ

من تا به امروز نمی دونستم گروه خونی ام چیه؟(خب مگه چیه نمی دونستم دیگه.......) و توفیق اجباری نصیبم شد(ایشالله نصیب همه ی شما بشه) برای تمدید گواهینامه نیاز به گروه خونی هست و من بدین جهت با کله به آزمایشگاه دویدم و پس از تلاش های من و خانم پرستار مشخص شد که +B است..............

اگر از دوستان کسی نیاز به خون داشت و به گروه خونی من می خورد ، تعارف نکنه اطلاع بده ....

نگران نباشین ارزون حساب می کنم مشتری شین.....


شکرانه

يكشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۰۳ ب.ظ

خدایا متشکرم از اینکه به من این فرصت رو دادی که برم یه سفر اونم از نوع زیارتی اونم مشهد..............

این فقط یه لطف از طرف تو بود و بس..................