من و خدایی در این نزدیکیست

این جا محلی است برای نوشتن روزانه ها یم..........

من و خدایی در این نزدیکیست

این جا محلی است برای نوشتن روزانه ها یم..........

۱۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

ارتباطات

شنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۳۶ ب.ظ

وامروز پس از سعی و تلاش فراوان شبکه جدیدی از شبکه ی اجتماعیات را نصب نمودیم باشد که دنیای مجازیمان گسترده تر گردد. و ما همی بر تنبلیمان افزون گردد و از جای خود تکان نخوریم و همی چاق گردیم که حقمان است..................

من و خواندن

شنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۴۳ ب.ظ

این روزها عطش خواندن داستانم زده بالا حسابی.هفته پیش دو تا رمان خارجی خوندم اونم پشت سر هم........

این میل و رغبت بعد مدتها دوباره برگشته.....

میگما موافقین تا در اوج هستم بذارم کنار خوندن رو..............

عاشقانه های دیگران

سه شنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۵۱ ب.ظ

این روزها با خواندن عاشقانه های دیگران حسودی ام گل می کند شدید..................

شهر بازی

يكشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۵۲ ب.ظ

یکی از همین روزا حتما میرم شهربازی.سوار تاب میشم تا سرم گیج بره.یا سوار اون وسیله برقیه که اسمشو نمی دونم میشم تا از ترس تا مرز سکته پیش برم و جیغ بزنم.یا سوار سرسره تا پر بشم از شادی.

آخرین باری که شهربازی رفتم کی بود؟؟؟؟؟؟

آهان یادم اومد وقتی که بندرعباس بودم.......خوش گذشت.

حتما یکی از همین روزا به شهربازی میرم.

کتابی که من میخوانم

چهارشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۳۹ ب.ظ
یک جمله از متن یک کتاب" تنها یک گناه وجود دارد و آن هم دزدی است"اگر کسی را بکشی او را از خانواده اش دزدیده ای......................
کتاب بادبادک باز از خالد حسینی

التماس دعای شدید

شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۱۸ ب.ظ

دوستان عزیزم دوشنبه یه مصاحبه مهم در پیش دارم....

دعا کنید برای موفقیتم و انرژی مثبت بفرستین برام

ایشالله تو شادیاتون جبران کنم

در مورد من صدق می کنه

سه شنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۴۶ ب.ظ

من درونگرا

سه شنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۳۵ ب.ظ

از لحاظ روانشناسی من آدم درونگرایی هستم.زیاد اهل دردو دل کردن نیستم. و غم و غصه هامو جار نمی زنم.یا اینکه تمام اتفاقاتی که در طول روز برام میافته رو تعریف نمیکنم.مگر اینکه خیلی اتفاق شاخص یا خنده داری باشه.د رجمع دوستانه هم بیشتر شنونده هستم.یعنی دوستم شروع میکنه به دوساعت حرف زدن و نالیدن از همکارش ، خانواده اش، روزگار و من گوش میدم.بعد که حرفاش تموم شد میگه حالا تو چه خبر؟

و من هم فقط سر تکون میدم و میگم هیچی سلامتی امن و امان

بعضی وقتا حس غصه دونی پیدا می کنم................

من و دوستم

سه شنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۰۴ ب.ظ

دیروز طی قراری که داشتم به دیدن یه دوست رفتم.بین صحبتاش گفت با یکی از خواستگارانش به این دلیل که طرف بینظم بوده و دوست من به شدت منظم به توافق نرسیده...........

من نشستم به فکر کردن که من تا به حال به نظم طرف توجه نکرده ام......

من و خوابهایم

يكشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۴۳ ب.ظ

من اغلب خواب زیاد می بینم و جالب اینجاست وقتی که خواب می بینم می دونم که خوابه.ولی یه چیزی هست اونم اینه که من خواب جن هم زیاد می بینم.و بازم قسمت جالب اینجاست که توی خواب شروع می کنم به خوندن سوره های قرآن مثل ناس و فلق و اصلا هم فکر نمی کنم که خوابم انگار در دنیای واقعی و بیداری میبینمشون................